قرآن و مردم سالاری؟!!

یا رب العالمین

در مسیر مطالعه به این آیه برخوردم که گاهی با کنایه و گاهی به جد در خیلی بحثهای به اصطلاح اجتماعی ما استفاده میشه! بنظرم اومد که این بار کمی جدی تر با هم درباره این آیه اندیشه (تدبر) کنیم. باشد که مورد عنایت قرار گیریم و بعدا مخاطب نباشیم که: (افلا یتدبرون القران ام علی قلوب اقفالها....) لذا اکیدا از کامنتهای شما در این پست استقبال میشود...

وَ إِن تُطِعْ أَكْثرَ مَن فىِ الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ  إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يخَرُصُونَ (انعام-116)

اول باید به چند سوال جواب داد بنظرم:

یکی اینکه مخاطب اولیه این آیه کی بوده؟! و چه کسی میتونه خودش رو مخاطب این آیه قرار بده؟!

خب بنظرم مخاطب اولیه ی این آیه شخص شخیص پیامبر بودند. اگر این رو در نظر داشته باشیم٬ پس بیراه نخواهد بود که خدا به پیامبرش بگه که مبنای اعمالت رو پیروی از مردم قرار نده. گرچه قرآن جای دیگه به پیامبر فرمان داده که با مردم مشورت کن اما ادامه همان آیه هم دستور بر این است «فاذا عزمت فتوکل علی الله» => دیگه تصمیم با خود توست و تصمیم که گرفتی٬ عزمت را جزم کن و توکل بر خدا!  برای امثال ما هم همین هست! ما که نمیتوانیم مبنای اعمالمان و زندگی مان را حرف مردم قرار دهیم! میشود حکایت ملا نصرالدین و خرِ ملا و پسرِ ملا! که آخرش نفهمیدند که باید ملا سوار خر باشد یا پسرِ ملا یا ۲ تایی یا اینکه خرِ ملا سوار آندو شود....

از چه کسی تبعیت کند(ی) پس؟!!

چرا تبعیت نکند(ی) ؟!!

اگر تبعیت کند(ی) نتیجه چگونه خواهد بود؟!!

حُکمهای بالا در محدوده ی حکومتِ هم صادق است؟!!

این پست ادامه دارد...

یاعلی

بینایی

یا رب العالمین

لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ  وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخبِيرُ(103) قَدْ جَاءَكُم بَصَائرُ مِن رَّبِّكُمْ  فَمَنْ أَبْصرَ فَلِنَفْسِهِ  وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَيْهَا  وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بحفِيظٍ(104) وَ كَذَلِكَ نُصرفُ الاَيَاتِ وَ لِيَقُولُواْ دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(105)

ابصار، او را درک نمیکنند و او آنها را در می­یابد! و او لطیفِ مطلع است!!-103- برایتان بصائری (مواردی قاطع و مشهود) از پروردگارتان آمد؛ پس هرکه بینا شد، به نفع خودش! و هرکه کور ماند، پس به ضرر خودش! و من مراقب و نگهبان شما نیستم! -104- و آنگونه نشانه­هایمان را به شیوه­های مختلف در می­آوریم (صرف می­کنیم) و تا بگویند: «تو یاد گرفته­ای!» و تا تبیینش کنیم برای گروهی که می­دانند.

پ.ن.1: به جای اینکه ابصار، او را درک کنند، باید بصائری که او میفرستد را درک کنند...

پ.ن.2: ... " لطيف" به معناى رقيق و نفوذ كننده است، و" خبير" آن كسى است كه خبره و مطلع است. وقتى خداى تعالى محيط باشد به هر چيزى، و احاطه‏اش هم احاطه حقيقى باشد قهرا شاهد و ناظر بر هر چيزى خواهد بود ... (المیزان)

پ.ن.3: من مراقب شما نیستم و قرار نیست شما را به زور بینا کنم!!

پ.ن.4: «تا بگویند: تو یاد گرفته­ای» مشرکین به پیامبر تهمت میزدند که اینها حرفهای تو نیست و اینها را از کسی فراگرفته­ای! جالب اینکه با این حساب، اقرارِ ضمنی به عظمت قرآن کرده اند... . جالبتر اینکه انگار هرچه خدا تلاش کند، برای کسانی که نمی­خواهند مومن شوند فایده­ای ندارد! آنها تهمتهای بی­ربط میزنند، درحالیکه همین تصریفِ آیات، عده­ای را در مسیر هدایت می­کند... .

یاعلی

قیامتی شبیه خلقت اولیه؟

یا رب العالمین

انتهای آیه ۹۳ و اوایل آیه ۹۴ از سوره انعام خطاب به مدعیان دروغین ارتباط وحیانی و دین سازان کاذب این طور آمده باشد که:

... الْيَوْمَ تُجزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ غَيرَ الحَقِّ وَ كُنتُمْ عَنْ ءَايَتِهِ تَسْتَكْبرِونَ(93) وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى‏ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُم مَّا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ ...

... امروز با عذاب خوار کننده ای بخاطر حرفهای ناحقی که به خدا می بستید و تکبری که در برابر نشانه های او داشتید، مجازات می شوید -۹۳- شما امروز مثل روزی که اول بار آفریدیمتان، تنها نزد ما آمدید؛ و آنچه به شما بخشیده بودیم را پشت سرتان رها کردید ...

دو تا پانوشت مهم:

یکم اینکه: ظاهرا یکی از جدی ترین ریشه های فرقه های انحرافی و نسبتا انحرافی (که در این ایام بسیار بسیار بسیار به ما نزدیکند! طوریکه حتی درک انحرافشان هم ساده نیست!) تکبّر است! یعنی حرفها و نشانه های او برای من قابل پذیرش نیست و بر من گران آمده! دنبال راههایی جذاب ترم!

 

دیّم اینکه: عجیب است که خدا حضور فردا فردِ ما را در روز حشر، تشبیه میکند به اول روزی که ما را خلق کرد؛ از نظر تنها بودن! شاید که تک تک ما در آن خلقت اول، با هم آفریده شده باشیم (مراجعه شود به نظرات علامه طباطبایی ذیل آیه ۱۱ سوره اعراف درباره خلقت آدم ابوالبشر(جلد۸-صفحه۲۳)) گرچه بسیاری از تفاسیر و ترجمه ها خلقتِ تک تکِ اولیه را در رحم مادر تعبیر کرده اند!!!

البته تعبیر حضورِ فردا فردِ ما در مقابل خدا، واقعا ترسناک است!انگار که خدا به کس دیگری کاری نداشته باشد...

یاعلی

خواب یا مرگ؟

یا رب العالمین

وَ هُوَ الَّذِى يَتَوَفَّئكُم بِالَّيْلِ وَ يَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنهَّارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضىَ أَجَلٌ مُّسَمًّى  ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(انعام-60)

تصورم چنین بود که بالاخره یه روز قطعا متوفی میشم و بعدش هم احتمالا توسط خدا برانگیخته (مبعوث) خواهم شد برای حساب و کتاب...

درحالیکه ظاهرا چرخه توفّی و بعثت، چرخه ایست پُر تکرار که مثل هوا با آن انس داریم! و اینقدر در عمق روزمرگیِ ما فرورفته که کلا حسّش نمیکنیم!!!

او هرشب شما را توفّی میکند -با علم به آنچه در روز انجام دادید- سپس خودش شما را دوباره در روز برانگیخته میکند و این چرخه ادامه دارد تا اجل شما! سپس بازگشتتان بسوی اوست و شما را به (حقیقت)آنچه میکردید خبر میدهد... .

مرگ را به اندازه خواب شبانه روز به خود نزدیک ببینیم؛ که در نظر خدا تفاوتی ندارند... .

یاعلی

فقط خدا!

یا رب العالمین

وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ(انعام-17)
و اگر خداوند، (براى امتحان يا كيفر گناه،) زيانى به تو رساند، هيچ كس جز او آن را برطرف نمى‏سازد و اگر اراده خيرى براى تو كند، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد! آن را به هر كس از بندگانش بخواهد مى‏رساند و او غفور و رحيم است!

ایکاش ما به آنچه در قرآن میبینیم یقین پیدا میکردیم؛ 

بنظرم حضرت اباعبدالله علیه السلام عمیقا به این مفهوم اعتقاد داشتند... .

 و این اعتقاد آنچنان قدرتی به انسان میدهد که در برابر شدیدترین سختیها و مصیبتها، خم به ابرو نیاورد و بدون نشان دادن هرگونه ضعفی چنان حماسه ای بسازد که صدها سال ماندگار باشد!

پ.ن.: مدتهاست میبینم همین آیه را بعنوان تصویرِ پس زمینه ی لب تاپ استاد فریپور ...

یا علی

پسا رمضانیه

یا رب العالمین

سلام؛ امیدوارم ذخیره رمضانیمون هنوز تموم نشده باشه و تا رمضان سال بعد سرحال و پابرجا نگهمون داره!

بعد از التماسات پست قبل و فیدبک های پیامکی و تلفنی و حضوری و حتی نظراتی که بشکل خصوصی برای پست ارسال شده بود، به این نتیجه رسیدم که اصولا در این مورد درخواستِ بازخورد، کاری بس عبث بوده!

نتیجه نهایی این شد همان مسیر قبلی باید ادامه پیدا کند و دوستان هم هرکدام صلاح دانستند، به فراخور حال خودشان و فضای اینجا، مستفیضمان فرمایند.ان شاء الله

حیفم آمد که پست خشک و حالی و بدون هدیه باشد:

...خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه          کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان                       باشد   کز آن  میانه   یکی  کارگر شود

ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو                       لیکن چنان مگو که صبا   را خبر شود ...

 یاعلی

عید پر برکت

یا رب العالمین

سلام؛ ایشالا ماه رمضون امسال بیشتر از گذشته با شب، قرآن، مناجات و خود خدا استفاده کرده باشیم و به اندازه کافی (!) سرمایه واسه سال پیش رو جمع کرده باشیم... . طوری که تا رمضان بعدی ازشون جدا نشیم... .

غرض اینکه، بنظرم امسال شیوه پستها متفاوت بود(!) و مفید تر (!) . گرچه به اون چیزی که ایده آل ذهنیم بود (و توی پست۶۱ گفتم) نرسید!

دوست دارم که این تارنما در ایام بعد از رمضان هم فعال باشه. ترجیح هم اینه که اولا فضا حتی الامکان قرآنی بماند و ثانیا دوستان مشارکتشان گرمتر باشد!

لذا از تمامِ تمامِ مراجعه کنندگان محترم التماس میکنم که در نظرات این پست، نقدشان نسبت به امسال و/یا سالهای گذشته و احیانا پیشنهادشان را بیاورند! نیازی هم نیست که کلی فکر کنید و بعد بنویسید که زمان بگذرد!! گاهی اولینهایی که به ذهن میرسند مفیدتر هستند.

یا علی

زندگی دنیا

یا رب العالمین

اِعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَیوةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرُ  بَيْنَكُمْ وَ تَكاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ  كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمُ‏ يَهيجُ فَترَئهُ مُصْفَرًّا ثمُ‏ يَكُونُ حُطَامًا  وَ فىِ الاَخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ.  وَ مَا الحَیوةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؟!! (حدید-۲۰)

لَعِب: بازى نظامدارى (كه دو طرف بازى به نظام آن آشنايى دارند، مانند الك‏دولك و نظاير آن) كه اطفال به منظور رسيدن به غرضى خيالى آن را انجام مى‏دهند.

لَهو: به معناى هر عمل سرگرم كننده‏اى كه انسان را از كارى مهم و حياتى و وظيفه‏اى واجب باز دارد.

زینت و آرايش:  آن كه چيز مرغوبى را ضميمه چيز ديگرى كنى تا مردم به خاطر جمالى كه از اين ضميمه حاصل شده مجذوب آن چيز شوند. مثل زینت زنان با طلا و جواهر!!

 تفاخر: به معناى مباهات كردن به حسب و نسب است

 تكاثر در اموال و اولاد: اين كه شخصى به ديگرى فخر بفروشد كه من مال و فرزند بيشترى دارم!!!!!

و زندگی دنیوی کلا خارج از این ۵ تا نیست!!!

 حُطام: به معناى گياهى است كه از شدت خشكيدگى مى‏شكند. مثال خیلی خیلی خیلی قابل تامل است...

مَتاعُ الْغُرُورِ: متاع و وسيله فريب! یعنی ما گول خوردیم؟!! یا می خوریم؟!!

یه آواز خیلی قشنگ هم اینجاست که پیشنهاد میکنم حتما دانلود کنید و بدقت بنوشید!

یا علی

خود زنی ممنوع!

یا رب العالمین

قُل لِّمَن مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  قُل لِّلَّهِ  كَتَبَ عَلىَ‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ  لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلىَ‏ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ  الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(انعام-12)

خدای نامحدودی که مالکیت همه ی آسمانیان و زمینیان از اوست!  خودش رحمت را برای خودش واجب کرد!! به خداییِ او در آسمانها و زمین ایمان بیاوریم و به رحمتش!

و به رحمتش ایمان بیاوریم و به قیامتش! که اگر نیاوریم، خود را از رحمتش در آن روز و این روز محروم کرده ایم! به خود زیان رسانده ایم ... (ظَلمتُ نَفسی...)

آهای! خود زنی نکنیم!

در ادامه هر کسی حال داشت، میتونه قسمتهایی از تفسیر علامه مصطفوی رو بخونه

یاعلی

ادامه نوشته

خبر مهم و فوری!

یا رب العالمین

... نَبِّئ‏ عِبَادِى أَنِىّ‏ أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ - وَ أَنَّ عَذَابىِ هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ (حجر-۴۹و۵۰)

بهوش باشید! که قطعا من اساسا جبران کننده و آمرزنده ام برایتان! باور کنید...

و مراقب باشید! که عذاب همان عذاب دردناک است....

... قَالَ: وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ؟!! (حجر-۵۶)

ما نا امیدیم از رحمت رَبِّ مان؟!! یا بی همتیم؟!!

۲۴ روز از سفره الهی میگذرد و ۵ شب بیشتر فرصت نیست! بجنبیم...

یا علی

 

نگاه جدید به آیات...

یا رب العالمین

دیشب (شب ۲۳ام) رفتم دانشگاه شریف؛ جای همه رفقا واقعا خالی بود! حاج آقای قاسمیان در ضمن سخنرانی راجع به انواع رزق هم چند کلمه ای گفتند و پیشنهاد یه دعای خیلی عجیب دادند به این مضمون:

"الان که دوره ی رکود اقتصادیِ غربه، دعا کنید که خدا زمین بزندشون کلا! تا مردم دنیا بفهمند که اینا فرهنگ و خیلی از تئوری هاشون رو دارند به زور ثروتشون به دنیا تحمیل میکنند... تا مردم دنیا بفهمند که تئوری هاشون حقانیت نداره...."

استناد آوردند که این دعا من درآوردی نیست:

وَ قَالَ مُوسىَ‏ رَبَّنَا إِنَّكَ ءَاتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِينَةً وَ أَمْوَالًا فىِ الحَيَوةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَ  رَبَّنَا اطْمِسْ عَلىَ أَمْوَالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلىَ‏ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُواْ حَتىَ‏ يَرَوُاْ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ(یونس-۸۸)

و موسى گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنيا زيور و اموال داده‏اى، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند، پروردگارا، اموالشان را نابود كن و آنان را دل‏سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند.»

"... خدایا این گردنکشای عالم دارن به زورِ زَر دنیا رو گمراه میکنند... " و البته تذکر هم دادند که ما به مردم فلان مملکت کاری نداریم بلکه اون مستکبرا مصداق دعا هستند...

شنیده بودم که پیامبر در دهه آخر رمضان کلا بسترشون رو جمع میکردند! و تعجب کرده بودم از رفتارِ معمولمون بعد از شب ۲۳ ام در هفته آخر رمضان!! و شنیدم که شریف، هر شب از ساعت ۱:۳۰برنامه مناجات داره که خود حاج آقای قاسمیان با اون صدای قشنگش میخونه....

تصمیم گرفتم حتی الامکان برم! اگر شما هم پایه بودی، زنگ بزن که قرار بذاریم...

یا علی

 

نمایش هر آنچه نادیدنیست!

یا رب العالمین

آقا! اصلا این چه وضعیه؟!! شما انتظار دارین ما همین جوری هر چی راجع به ملکوت و فرشته ها و هفت آسمون میگید رو قبول کنیم؟! حداقل یه چیزی بهمون نشون بدید تا باور کنیم!

وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّواْ فِيهِ يَعْرُجُونَ - لَقَالُواْ إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ(حجر-۱۴و۱۵)

         گر گشاييمشان درى ز سما             و از آن همچنان شوند فرا (14)

         پس بگويند چشم ما بندند             ما فسون گشته‏ايم با ترفند (15)

از ترجمه منظوم تشکری

 این جواب رو که دیدم شوکه شدم! توی ذهنم پیچید که چقدر این اتفاق زیاد توی تاریخ افتاده! سرِ انواع معجزات... .

و فکرم پیچید به خودم که چقدر به این اتفاق نزدیکم؟!!

به این نتیجه رسیدم که شاید راه اثبات، دیدن نیست! متدولوژِیِ شناخت صرفا بر مبنای تجربه ی حسی نباید که استوار شود. خدا رحمت کند استاد جوادی آملی و جناب سید محمد روحانی را! که قلم زدند زیاد این مطلب را ...

یا علی

چه قدر میخواهی؟

یا رب العالمین

چه قدر رفتار و عکسل العملهای ما شبیه برادران یوسف است؟ چه قدر میخواهیم؟

پیامبر زادگانی که اصولا در زندگی آدمهای بدی نبودند، پر کار و محترم نزد جامعه شان! فقط در زندگیشان حسادتی وجود داشت که آن حسادت هم در واقع ستم به خودشان بود!

فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيْهِ قَالُواْ يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُّزْجَئةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنَا  إِنَّ اللَّهَ يَجزِى الْمُتَصَدِّقِينَ(یوسف-۸۸)

پر کن دوباره کیل مرا ایهاالعزیز                                    دست من و نگاه شما ایهاالعزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست                       رو کرده ام به سمت شما ایها العزیز
جان را گرفته ام به سر دست و آمدم…                         از کوره راه های بلا ایهاالعزیز
وادی به وادی آمده ام از درت مران                               وا کن دری به روی گدا ایهاالعزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود                              iین کاسه را…فاوف لنا…ایهاالعزیز
ما جان ومال باختگان را رها مکن                                 بگذار بگذرد شب ما ایهاالعزیز
…دستم تهی است راه بیابان گرفته ام                         محتاج یک نگاه تو یا ایهاالعزیز

شاعر: مریم سقلاطونی

یا علی

هدف عجیبی از خلقت!

یا رب العالمین

آیات بنظرم باز هم عجیب آمدند! تاجاییکه مجبور به مراجعه به تفاسیر شدم!! این بار بدون شرح نبودند بنظرم.

وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً  وَ لَا يَزَالُونَ مخُتَلِفِينَ - إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ  وَ لِذَالِكَ خَلَقَهُمْ  وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ(۱۱۸ و ۱۱۹ هود)

علامه طباطبایی به این مضمون فرمودند که:

منظور از اینکه همواره مردم در اختلافند، اینست که همیشه گروهی هستند که در امر حق و یافتن حقیقت در اختلافند و با القای شبهه حق را پوشیده میکنند؛ در حالیکه ما اگر میخواستیم همه مردم را بر سر حقیقت جمع میکردیم و امت واحدی میکردیم که در حق اختلاف نکنند!

علامه مصطفوی در تفسیر روشن اینطور آوردند:

... ولى نظر در اين عالم بداشتن اختيار بود، كه هر كسى پس از ارشاد و هدايت و نشان دادن راههاى خير و صلاح و حقّ، باختيار و انتخاب خود و با آزادى بتواند آنچه را كه تشخيص مى‏دهد عمل كند...

... مگر اينكه خداوند متعال مورد رحمت و لطف خود قرار داده، و آنها را بحقيقت و برنامه حقّ سوق داده... و بايد توجه داشت كه أصل آفرينش و هدف از خلقت هم همين بوده است، يعنى برنامه واحد إلهى گرفتن، و از اختلافات و از افكار پراكنده مادّى دورى كردن، و توجّه تمام پيدا كردن بسوى توحيد حقّ و وحدت تمام.

ادامه نوشته  های جالب علامه مصطفوی:

یا علی

ادامه نوشته

تک تک جان-داران

یا رب العالمین

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ(هود-۶)

روزیِ همه یِ همه یِ همه یِ همه یِ همه یِ جنبندگان را خود خدا تقبّل کرده و حساب همه را ثبت و ضبط  شده دارد! پس حرصِ بیجا موقوف!

... إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ(هود-۵۶)

نه تنها رزق و قرارگاه و محل مرگ هر جنبنده را بدست دارد، که بر کلِّ هستی تک تک آنها مسلط و چیره است!

گاهی بنظرم تصورِ نداشته مان از خدا نیاز به اصلاح دارد!!

یا علی

چه رفتار عجیبی... 2

یا رب العالمین

وَ إِذَا مَسَّ الْانسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا إِلىَ‏ ضُرٍّ مَّسَّهُ  كَذَالِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كاَنُواْ يَعْمَلُونَ (یونس-۱۲)

و چون انسان را گرفتارى رسد، ما را بر پهلو خفته، يا نشسته، يا ايستاده بخواند، پس همين كه گرفتاريش را از او برطرف كنيم، چنان مى‏رود كه گويى هرگز ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده بود، به دعا نخوانده است ...

یاد لحظات سخت این چند ساله ی عمر که گاهی امتحان مینامیدیم و گاهی کنکور، بخیر... .

یا علی

چه رفتار عجیبی...

یا رب العالمین

وَ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فىِ الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ  فَلَمَّا نجَّئكُم‏ إِلىَ الْبرِّ أَعْرَضْتُمْ  وَ كاَنَ الْانسَانُ كَفُورًا - أَ فَأَمِنتُمْ أَن يخَسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَكُم وَكِيلاً - أَمْ أَمِنتُمْ أَن يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى‏ فَيرُسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِّنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُم بِمَا كَفَرْتمُ‏  ثمَّ‏ لَا تَجِدُواْ لَكُم عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا (۶۷ تا ۶۹ اسرا)

به دريا چو خوفى رسد بر شما             فرامُش نماييد غيراز خدا

 بگو در امانيد آيا از آن                        كه بلعد شما را زمين ناگهان‏؟

  مگر در امانيد زين نكته هم                كه بار دگر ايزد آرد به يم‏

امید مجد

خدا چقدر هر روز از رفتار ما بنده ها تعجب میکند!!

یا علی

معجزه ی توپ میخوایم...

یا رب العالمین

وَ مَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالاَيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ  وَ ءَاتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا  وَ مَا نُرْسِلُ بِالاَيَاتِ إِلَّا تَخوِيفًا(اسرا-59)

تنها مانع فرستادن معجزاتِ واضحی مثل شتر صالح و... : قدیمی ها هم مثل شما درخواست کردند ولی تکذیبش کردند و به عذاب آن تکذیب مبتلا شدند! اصولا این نشانه ها برای بیم دادنند (تخویفا)

حیف که میخوایم به شما مهلت بدیم!!

معجزه پیامبر خاتم

یا رب العالمین

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ لَوْ لَا أُوتِىَ مِثْلَ مَا أُوتىِ‏ مُوسىَ  أَ وَ لَمْ يَكْفُرُواْ بِمَا أُوتِىَ مُوسىَ‏ مِن قَبْلُ  قَالُواْ سِحْرَانِ تَظَهَرَا وَ قَالُواْ إِنَّا بِكُلٍ كَافِرُونَ -- قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهُ مَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ -- فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ  وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَئهُ بِغَيرِ هُدًى مِّنَ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ لَا يَهدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ(۴۸ تا ۵۰ قصص)

قول برخی مردم وقتی دعوت حق به آنها رسید: ای پیامبر! چراشبیه معجزاتی که به موسی داده شد به تو داده نشد؟!!

پاسخ خدا: شما که به همانها هم کافرید و آنها را سحر میپندارید!!!  اگر ایمان آورنده هستید و اهل پیروی از هوا و هوس نیستید به کتابها که که مغز هدایت هستند ایمان بیاورید...

یه سوال: اگر یه نفر بیاد جلوی تو عصا رو اژدها بکنه راجع بهش چی فکر میکنی؟!!

یا علی

امان از بدی

یا رب العالمین

وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فىِ النَّارِ هَلْ تُجُزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(نمل-90)

و هر كس كار بد آرد، چهره‏هايشان در آتش دوزخ سرنگون افتد. آيا جز به آن چه عمل مى‏كرديد مجازات مى‏شويد.

مراقب باشیم به همراهمان بَدی نبریم...

یا علی

استدلالات بنیادی!

یا رب العالمین

وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ‏ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَ نُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ مُّبِينٍ(یس-47)

اینا مسخره میکردند یا جدی جدی استدلال میکردن؟!

تا حالا شده استدلالی شبیه این بکنم ؟!! (بکنیم؟!)

یا علی

رمضانیه ی 90-یا علی

یا رب العالمین

سلام؛ همون چند هفته ی پیش که داشتم کل آرشیو رو برای ساماندهی وبلاگ مرور میکردم، دیدم طی دو رمضان گذشته، با همت عجیبی کلی مطلب مفصل روی وبلاگ آمده که واقعا جای تحسین و تبریک داشت به همه ی همراهان (نویسنده و خواننده). به ذهنم رسید که خوندن پست های به این مفصلی که گاهی در یک روز ۲-۳ تا ارسال شده بود(!) واقعا کار طاقت فرسایی بوده و اگر هم کاری شدنی بوده باشد، تاملی جدی در پی نداشته!! و بعد ترِش به ذهنم آمد که به جای اون کار، مِتُد کار رو ببریم به سمت تک آیه های بدون شرح، به این شرح که:

هر کدوم از بزرگوارانی که پایه ی کمک هستند و یه برنامه منظم قرآن خونی هم دارند، در هر پُست ۱-۲ تا آیه ای که بنظرشون جالب، قشنگ، مهم و یا تفکر انگیزناک اومد (از قرائت اون روزشون) رو مینویسند و گاهی هم ممکنه توضیح مختصر و یا ترجمه ای منظوم یا منثور از اون به پیوستِ پُست بیاد یا نیاد! ممکنه هم اصلا چند روز کسی با آیه هایی که میخونه حال نکنه !!؟!؟!؟  حُسنِ بزرگ این کار اینه که به راحتی میتونیم بعد رمضون ادامش بدیم.. . اینجوری هم گُلِ محصول قرآن خوندن هامون رو به اشتراک گذاشتیم، و هم وقت قرآن خوندن بیشتر به معانی دقت می کنیم تا خوراک خوبی واسه رفقا پیدا کنیم

خواننده هم بیشتر و بهتر استفاده خواهد کرد ان شاء الله....

راستی! تا یادم نرفته، اگر رفقا کسی اکانت برای نوشتنِ پُست نداره یا اینکه اکانتش رو فراموش کرده، بگه که زودتر برسونم

ضمنا! اصلا هم دیر نیست.... ربع رمضان بیشتر نگذشته!!

یا علی

 

طرحی نو در سیر مطالعاتی قرآن کریم

یا رب

جند روز پیش به  مطلب جالبی در اینترنت برخوردم:

کوچکترین واحد موضوعی قرآن کریم «آیه» و بزرگ‌ترین واحد موضوعی آن «سوره» نام دارد. هر تقسیم بندی دیگری بجز آیه و سوره در متن قرآن کریم اصالتاً فاقد اعتبار است. ایجاد بدعتی به نام نماز تراویح و الزام خواندن پیوسته‌ی قرآن کریم در سی شب به ناچار مسلمانان را به تقسیم‌بندی سی جزئی صفحات قرآن و در مرتبه‌ی بعدی به تقسیم بندی چهار حزبی هر جزء رساند.
این ابتکار نامبارک از یک سو اصالت سوره‌ها را کم‌رنگ کرده و از سوی دیگر واحد شمارش جدیدی برای آیات الهی جعل نموده. قطعه قطعه کردن کتاب قرآن با ساطور و عدم توجه به محتوای آیات و سوره‌ها در سیر ختم قرآن، مانعی جدی در نزدیک شدن قاری به معانی قرآن است. قاری قرآن در سیستم جزئی به جای این که به آغاز و انجام یک سوره بیاندیشد و فراز و فرود آیات و سیر روایت مطالب در آن سوره را تعقیب کند و از وحدت سیاق لفظی و معنوی در هر سوره استفاده کند و لذت ببرد، بیهوده صفحه می‌شمارد و به دنبال علامت پایان جزء می‌گردد. پایان یک سوره و آغاز سوره‌ی بعدی هم در میانه‌ی جزءخوانی اتفاق می‌افتد و فرصت جمع‌بندی معانی سوره را از قاری سلب می‌کند. غالباً ارتباط معنایی خاصی هم میان سوره‌های متوالی به شیوه‌ی مرسوم وجود ندارد و ختم قرآن کریم نظم ذهنی خاصی در مورد مفاهیم قرآنی به قاری نمی‌دهد.
در طراحی سیر مطالعاتی جدید قرآن کریم باید تلاش کرد تا بخش‌بندی مقرری‌های مطالعه –که از‌ آن به عنوان «سهم» نام می‌بریم- به ساختار و پیوستگی سوره‌ها آسیبی وارد نکند و هر سوره حتی‌المقدور در یک «سهم» قرار گیرد.

سهم تلاوت قرآن در هر روز ماه

با توجه به تمامي ملاحظات بالا طرح پيشنهادي ختم قرآن كريم در بيست و نه روز ماه مبارك رمضان زير تدوين شده است که برای دیدن آن به شما پیشنهاد  میکنم به مطلب اصلی مراجعه کنید:

انجمن حجتیه و مهدویت؟

یا رب العالمین

توی لیست وبلاگ دوستان بلاگفا که نگاه میکنم، آخرین وبلاگی که هنوز بنظر فعال میاد وبلاگ قدره که ۲۹۸ روز پیش آپ شده!! اگر ۲-۳ ماه دیگه صبر میکردم میرسید به یک سال!

راستش مدتیه که موضوعاتی داره توی ذهنم وول-وول میخوره. میخواستم یه کاری کنم که توی اینترنت پخششون کنم که یهو یاد اینجا افتادم!

حکایت اولیش اینجوریه:

پرده اول: بیش۳۰ سال از انقلاب خمینی کبیر با داعیه ی زمینه سازی برای ظهور امام زمان میگذرد!

پرده دوم: بالاخره ۸-۷ سال (شایدم۱۰ سال) میشه که صدا و سیمای جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده که باید برنامه ی منظم در این موضوع داشته باشه! ۲ تا برنامه سراغ دارم: اولی «بسوی ظهور» ه که جمعه ها ظهر از شبکه۲ پخش میشه و دومی تا «جمعه ی ظهور» ه که صبح جمعه از رادیو معارف پخش میشه (در واقع همون« صبح جمعه با شما»ی خودمونه که توی رادیو معارف پخش میشه)

تبصره ی پرده: بنظرم استرتژیک ترین موضوع برای یه بچه شیعه (که میتونه به همه تصمیمات و رفتارهاش جهت بده) موضوع مهدویت ه. و خب استراتژیک ترین موضوع برای یه حکومت دینی ....

پرده سوم: اخیرا و بعد از ماجراهایی که در پس پخش گسترده فیلم «ظهور بسیار نزدیک است» در جامعه اتفاق افتاد این دو برنامه دچار تحولات جدی شدند! ظاهرا آقایان و خانمهای برنامه ریز! به این نتیجه رسیدند که موضوع مهدویت و ظهور و برنامه سازی برایش با موضوعاتی مثل آشپزی یا کارشناسی فوتبال لیگ برتر تقاوت دارد و میتواند نقش بسیار حسّاسی در جامعه داشته باشد! ظاهرا عواقب آن فیلم برایشان بسیار تکان دهنده بود! بطوریکه تقریبا تمام آیتمها و حتی کارشناسان این برنامه ها تغییر کردند! عجب....  (اگر فرصتی شد پست مختصر ی هم برای آن فیلم کذایی خواهم نوشت!)

پرده چهارم: یکی از اتفاقات جالب این بود که آقایان بعد از سی و چند سال بالاخره به این نتیجه رسیده اند که باید هنگام آسیب شناسی موضوع مهدویت در جامعه به بحث «انجمن حجتیه» بپردازند!! واقعا من نمیفهمم چظور اینها ده سال توی ایران برنامه سازی کردند راجع به مهدویت و انجمن رو ندیدند؟! امیدوارم با شیندن این فایلها که ۶ قسمت از برنامه ایه که توی رادیو معارف راجع به انجمن مهدویه حجتیه ساخته شده به اهمیت ماجرا بیشتر پی ببرید! بخصوص قسمت ششم که مواضع حضرت امام خمینی رو درباره حجتیه ای ها میگه شنیدنیست! 5 ثسمت اول صحبتهای استاد خسرو پناه و یکی از فارغ­التحصیلان مدارس انجمنه (احتمالا علوی یا نیکان!) قسمت ششم مربوط میشه به یه سری پرسش و پاسخ که کارشناس برنامه استاد مهدی یوسفیانه!

قسمت اول                قسمت دوم                قسمت سوم

قسمت چهارم             قسمت پنجم              قسمت ششم

یا علی

اهانت؟!  شماره 1

یا رب العالمین-پرورش دهنده جهانیان

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون آیه 9 سوره حجر

همانا ما پایین آوردیم یاد را و همانا ما برای او قطعا حافظ و نگهبانیم

يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُو ن - آیه 8 سوره صف

میخواهند که نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند!!! و خدا تمام کننده­ی نورش است گرچه کافران دوست نداشته باشند.

 

هرقدر که فکر میکنم نمیتونم با خودم کنار بیام که چرا و چجوری اینجوری میشه؟!! از ته قلب ناراحتم و نمیدونم که چیکار باید بکنم. وضعیت من که اینجوری باشه، تو خودت حساب اون کسی که یارِ قرآن، تایِ قرآن، محبوب قرآن و حبیب قرآنه رو بکن که چیه و چجوریه!. راستی اصلا به این مساله فکر کردی که دل امامِت از این اتفاق چقدر به درد اومده؟!! فکر کردی که امامِ هم عصرِ تو، از تو چه انتظاری داره؟! نباید به خروش بیای؟ نباید اعلام انزجار کنی؟.....

حالا یه سوال دیگه: خداییش چقدر ناراحت شدی؟ بهت گفته باشم که اندازه ی ناراحتیت، به اندازه ی ارتباطیه که تا حالا با قرآن برقرار کردی! اگه پس فردا توی روز قیامت پیامبری که رحمت برای جهانیانند از تو و امثال تو به خدا شکایت کنند که:" وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا " ناحقه؟!!

....

یا علی

جزء 5

به نام خدا

سلام

بسیاری از آیات قرآن، درباره امام عصر و حتی مربوط به اتفاقات ظهور ایشان است. این دسته از آیات به همراه احادیث ظهور در کتاب «عصر ظهور» آقای «کورانی» از علمای شیعه لبنانی جمع آوری شده که بیش از بیست سال پیش نوشته شده است.

از جمله این آیات، آیه ای است در جزء پنجم (جزء امروز) که برای نمونه ذکر می‌شود:

يا أَيُّهَا الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (47 نساء)

در تفسیر المیزان، مرحوم علامه ذیل این آیه آورده اند:

« در تفسير برهان از نعمانى و او به سند خود از جابر از امام باقر (ع) روايت آورده كه در ضمن حديثى طولانى در وصف خروج سفيانى فرمود: در آخر الزمان وقتى سفيانى خروج مى‏كند با لشكرش در بيداء- بيابانى گسترده- لشكرگاه مى‏سازد، پس صدايى از آسمان ندا مى‏دهد: اى بيداء اين مردم را با خسف (فرو بردن در زمين) نابود كن: پس زمين مى‏شكافد و به جز سه نفر كه خدا صورتهايشان را به پشت برگردانده باقى نمى‏ماند، و اين سه نفر درست از سگانند، و آيه زير در باره آنان نازل شده كه مى‏فرمايد:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها ..." »

توضیح اینکه در زمان ظهور، سفیانی لشکری به مدینه می‌فرستد تا امام زمان را به قتل برسانند. ایشان از مدینه به مکه پناه می‌برند و سفیانی با آگاهی از این موضوع، لشکر خود را به مکه گسیل می‌کند. در بین راه (در بعضی روایات، هنگام شب که اتراق می‌کنند) در بیابانی به نام بیداء توقف می‌کنند که حضرت جبرئیل مأمور می‌شود این لشکر را نابود کند. زمین به امر خدا آنان را فرو می‌برد و تنها سه (طبق برخی روایات دو) نفر از آنان باقی می‌مانند که به عنوان نشانه الهی، صورت آنان به پشت برگشته، یکی بشیر و دیگری نذیر می‌شود. بشیر به سوی امام عصر رفته و به نصرت الهی بشارت می‌دهد و سپس به دست آن حضرت اسلام آورده و ایشان هم صورت وی به را حال عادی برمی‌گردانند. اما نذیر نزد سفیانی رفته و ضمن گزارش نابودی لشکرش، از عذاب الهی خبر می‌دهد و سپس می‌میرد.

این نشانه آشکاری برای همگان است که با وقوع آن، حقانیت امام بر همه اثبات می‌شود و طبق آیه، ایمان آوردن به آن حضرت، پیش از این نشانه، ارزشمند است و با وقوع این نشانه، حق و باطل بدیهی خواهد بود. (سگ که در ترجمه حدیث امام باقر آمده ترجمه درستی نیست زیرا احادیث اشاره دارد که این سپاهیان از قبیله کلب یا بنی‌کلب می‌باشند و می‌تواند اشاره به ماهیت باطنی آنان داشته باشد)

برای آشنایی بیشتر با واقعه «خسف بیدا» (خسف: فرورفتن) از زبان قرآن می‌توانید به آیات زیر نگاهی کنید:

أَ فَأَمِنَ الَّذينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45 نحل)

أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكيلاً (68 اِسرا)

فَكُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (40 عنکبوت)

أَ فَلَمْ يَرَوْا إِلى‏ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَيْهِمْ كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِكُلِّ عَبْدٍ مُنيبٍ (9 سبأ)

پی نوشت: کتابی که ذکر شد به صورت الکترونیکی و با حجم کم در دست بنده هست که اگر کسی علاقمند باشد می‌توانم آن را بفرستم.

التماس دعا

5 رمضان - قشقاوی

اهداف بنیادین خدا... شماره4

به نام پرورش دهنده جهانیان-رب العالمین

سوم: هدف خدا از ارسال رسل را چگونه توجیه می کنی؟ اهمیت سوال اینجاست که: خدا که آفرید! خدمات پس از فروش که دیگر لازم نداشت! فطرتی قرار میداد تا همان بتواند به هنگام آسیب ها، نقش ترمیم و اصلاح کننده داشته باشد. چرا باید عده ای را انتخاب کند، ارتباط ویژه برقرار کند و آنها واسطه الهی باشند! اصلا چرا خدا برای هر کس فرشته ای نفرستد و او را رسولی برای خودش قرار ندهد؟! اگر هم این اتفاق افتاده که دیگر این دستگاه عریض و طویلِ رسالت برای چیست؟ خدایا! اگر توحکیمی، برای من بگو که چرا؟ چه مساله مهمی بوده که این همه رسول فرستادی برایم؟ نکند ماجرا ارتباطی به همان امانت الهی داشته که آسمان و زمین نتوانستند به دوش بکشند و تو قرار بوده مرا برای آن آماده کنی؟!!!

سوره حدید آیه 25

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ (25)

ما رسولانمان را فرستادیم و بهمراهشان کتاب و وسیله سنجش را پایین آوردیم تا مردم عدل و قسط را برپا دارند... . و همراهشان آهن را پایین فرستادیم که در آن سختی و شدتِ محکمی است. و البته منافعی هم برای مردم دارد!- و تا خدا کسانی را که او و پیامبرش را بدون دیدنِ خدا یاری می کنند را معلوم کند! همانا خدا نیرومند و شکست ناپذیر است.

 

 بنظر میرسد ماجرای حق و باطل و برقراری عدالت، در نگاه خدا در موقعیت بسیار استراتژیکی قرار دارد. باید بیشتر تامل کرد... . سوال ضمنی که باید در نظر به این آیه به آن فکر کرد اینست که آیا بدون استفاده از بینه و رسول و کتاب و میزان، امکان برپایی عدل توسط مردم هست؟ اگر جایی در مملکتی ادعای برپایی عدل کردند و دین مبنای آن عدالت نبود، ادعای گزافی نیست؟! ما باید چه کنیم؟!! مسئولیت ما چیست؟!

راستی آیات امانت را هم بیاوریم شاید بد نباشد. البته لزوما که نباید به آیات بالایی مربوطش کرد! شاید هم باشد:

سوره احزاب آیات 70 تا آخر:

يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا(70)يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَلَكمُ‏ْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ  وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا(71

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلىَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَينْ‏َ أَن يحَْمِلْنهََا وَ أَشْفَقْنَ مِنهَْا وَ حَمَلَهَا الْانسَنُ  إِنَّهُ كاَنَ ظَلُومًا جَهُولًا(72) 

لِّيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكَاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ  وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمَا(73)

یا علی

اهداف بنیادین خدا... شماره3

به نام پرورش دهنده جهانیان-رب العالمین

دوم: هدف خدا از خلقت انسانها چه بود؟ این همه نظام آفرینش خلق شد. به فرض که دلیل محکمی برایش پیدا کردیم! آنقدر محکم که شایسته ی حکمت بالغه الهی باشد... . اما نقش انسان را این وسط چگونه توصیف کنیم؟ آن حکمت الهی، باید برای تک تک اعضای آفرینش هدف محکم داشه باشد. انسان این وسط چه کاره است؟! چه می شد که انسان این وسط نبود؟ اصلا برای بقیه اجزای این نظام هم می توان همین سوال را پرسید. خدایا! چرا مرا خلق کردی؟! جوابی هست؟

 

وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (7)

او آسمانها و زمین را در شش مرحله آفرید. و عرش او بر آب بود (و جعلنا من الماء کل شیء حی! آب سرچشمه حیات!) برای اینکه شما را بیازماید که کدامیک در عمل احسنید! ... این نظام برای همین بود!؟!؟!؟!؟!

 

سوره ذاریات آیه 56

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)

ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه بندگی مرا کنند! همخوانی کامل با آیات قبل دارد: ما بیهوده نیافریدیم! بنا بود که بفهمیم کدامتان بهتر بندگی مرا میکنید...

کمی فکر کنیم.... . خدا در هنگام خلقتِ آسمانها و زمین خواسته که ابزارِ سنجش ما را بیافریند!! عجب... . حالا چرا اینقدر وسیع؟! به وسعت همه کهکشانها! چرا اینقدر دقیق و ظریف؟ به ظرافت ریز ترین ذرات موجود در این عالم؟! و چرا اینقدر پیچیده و در هم تنیده؟!

و البته فکر میکنم اگر بیشتر در قرآن تامل کرده باشی، آیه های دیگری هم راجع به هدف خلقتت دیده باشی. اما تقریبا همه حول همین محور چرخ میزنند. اگر جایی آیه دیگری دیدی، حتما آدرس بده! نتونستم آیه هایی که دنبالشون بودم رو پیدا کنم :)

 یا علی

اهداف بنیادین خدا... شماره 2

به نام رب العالمین - پرورش دهنده جهانیان

اولش میخواستم که جواب همه سوالها رو یکجا بدم، اما دیدم که احتمالا همه چی قاطی بشه! پس سوال و جوابی که واسه هرکدوم تو قرآن دیدم رو توی یک پست میذارم.  ابتدا سوال اول:

اول: هدف خدا از خلقت آسمانها و زمین جه بوده؟! آن بلند مرتبه ی قادر، به دنبال چه چیزی در آسمانها و زمین می گشته است؟!اصلا چه لزومی داشت؟ این همه اسباب و وسایل، این نظام با این همه ظرایف و دقایق به چه دردی می خورد؟!! چرا ما به این سوال خوب فکر نکردیم؟!! قدری کلان تر به اطرافمان نگاه کنیم....

سوره انبیا آیات 16 تا 18:

وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنهَمَا لَاعِبِينَ(16)  لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لهَوًا لاَّتخَّذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن كُنَّا فَاعِلِينَ(17)  بَلْ نَقْذِفُ بِالحْقّ‏ عَلىَ الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ  وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ(18)

ما آسمان و زمین را برای بازی و سرگرمی خلق نکردیم! اگر بدنبال سرگرمی بودیم، به سراغ چیزی می رفتیم که متناسب با ما باشد!! بلکه با حق بر سر باطل می کوبیم! پس آنرا میشکند و در آن هنگام باطل محو شدنی است! وای بر شما! که چگونه توصیف میکنید؟! چگونه فکر میکنید درباره این خلقت؟!!

 

قضاوت با شما! اما برای من خیلی جالب آمد که کل این نظام با این همه دم و دستگاه برای همین باشد...

یا علی

اهداف بنیادین خدا... شماره 1

به نام پرورش دهنده جهانیان-رب العالمین

قبل از شروع، باید بگم که انفاق و نفاق تمام نشده اما چون این مساله واجب تر بود و اون یکی بیشتر طول می کشید، جابجایی صور ت گرفت.

به این سوالها خوب فکر کنیم. قبل از شنیدنِ نگاه قرآن، خیلی مهمه که تصور ذهنی خودمون رو پیدا کنیم. من که پیشنهاد میکنم جوابی که به ذهنت میرسه رو روی کاغذ بنویس!

اول: هدف خدا از خلقت آسمانها و زمین جه بوده؟! آن بلند مرتبه ی قادر، به دنبال چه چیزی در آسمانها و زمین می گشته است؟!اصلا چه لزومی داشت؟ این همه اسباب و وسایل، این نظام با این همه ظرایف و دقایق به چه دردی می خورد؟!! چرا ما به این سوال خوب فکر نکردیم؟!!

دوم: هدف خدا از خلقت انسانها چه بود؟ این همه نظام آفرینش خلق شد. به فرض که دلیل محکمی برایش پیدا کردیم! آنقدر محکم که شایسته ی حکمت بالغه الهی باشد... . اما نقش انسان را این وسط چگونه توصیف کنیم؟ آن حکمت الهی، باید برای تک تک اعضای آفرینش هدف محکم داشه باشد. انسان این وسط چه کاره است؟! چه می شد که انسان این وسط نبود؟ اصلا برای بقیه اجزای این نظام هم می توان همین سوال را پرسید. خدایا! چرا مرا خلق کردی؟! جوابی هست؟

سوم: هدف خدا از ارسال رسل را چگونه توجیه می کنی؟ اهمیت سوال اینجاست که: خدا که آفرید! خدمات پس از فروش که دیگر لازم نداشت! فطرتی قرار میداد تا همان بتواند به هنگام آسیب ها، نقش ترمیم و اصلاح کننده داشته باشد. چرا باید عده ای را انتخاب کند، ارتباط ویژه برقرار کند و آنها واسطه الهی باشند! اصلا چرا خدا برای هر کس فرشته ای نفرستد و او را رسولی برای خودش قرار ندهد؟! اگر هم این اتفاق افتاده که دیگر این دستگاه عریض و طویلِ رسالت برای چیست؟ خدایا! اگر توحکیمی، برای من بگو که چرا؟ چه مساله مهمی بوده که این همه رسول فرستادی برایم؟ نکند ماجرا ارتباطی به همان امانت الهی داشته که آسمان و زمین نتوانستند به دوش بکشند و تو قرار بوده مرا برای آن آماده کنی؟!!!

نفاق و انفاق - شماره 1

یا هو

توی حلقه مطالعاتی بچه های اول، داشتیم آیه های سوره حدید رو می خوندیم. یه تصویری رو خدا از صحنه محشر توصیف می کنه که از آیه 13 شروع میشه. این تصویر، توهمات ما رو راجع به منافق و روحیه نفاق به هم میریزه... . خیلی باید بهش دقت کرد. با این تعریف، کسانی که منافق نیستن خیلی خیلی کم میشن. امیدواریم اونطوری که امام خمینی میگن، بتونیم خودمون رو مخاطب قرآن قرار بدیم:

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ

آن روز مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى] برگيريم گفته مى‏شود بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد آنگاه ميان آنها ديوارى زده مى‏شود كه آن را دروازه‏اى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد (13)

سپس در آیه بعد، معلوم میشود که این دو گروه از قبل کلی با هم رفیق هم بوده اند!! و اصلا انتظار اینکه سرنوشتشان اینقدر متفاوت باشد نمیرفته:

يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ

[منافقان] آنان را ندا درمى‏دهند آيا ما با شما نبوديم مى‏گويند چرا ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غره كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطان] مغروركننده شما را در باره خدا بفريفت(14)

پس ریشه نفاق چی چی بوده؟!!تربّص! شک و دو دلی. هی پیامبر خدا می فرمود:

آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ

به خدا و پيامبر او ايمان آوريد و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشين [ديگران] كرده انفاق كنيد پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند پاداش بزرگى خواهند داشت(7)

این همه تاکید که ادعای ایمان داشتن برای کسی فایده نداره. باید این ایمان به عمل برسه. به همین خاطر بارها و بارها تاکید بر پیوستگی ایمان و عمل صالح شد. اگر واقعا ایمان داری باید بیای پای کار! باید پایه بشی! باید معلوم بشه که ایمانت چقدره... خب بیبینم میتونی انفاق کنی؟ از چیزی که اختیارش رو بهت دادیم؟

وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؟!!! (8)

وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؟!!(10)

عجبا! رو که نیست سنگ پاست! انفاق نکنی که دیگه چجوری میخوای اثبات ایمان بکنی؟ تازه این انفاق هم چیز خاصی نیستا! معلومه که صاحب اصلیش تو نیستی آخه!

یاد آیه 11 سوره حج می افتیم که می فرماید:

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ

و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر زبان [و بدون عمل] مى‏پرستد پس اگر خيرى به او برسد به آن ایمانش اطمينان يابد و چون بلايى بدو رسد از ایمانش روى برتابد در دنيا و آخرت زيان ديده است اين است همان زيان آشكار

خدا نکنه که عبودیتمون فقط تو کلمه بمونه! خسر الدنیا و الاخره...

بعد از کمر همت بستن برای بندگی باید خوب فکر کنیم که توی چه چیزهایی مستخلف هستیم (آیه 7) و میتونیم ازشون انفاق کنیم. خیلی چیزا هست....


أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ(حدید-16)

یا علی

بحر طویل

عصر یک جمعه ی دلگیر

دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا آب به گلدان نرسیده است؟

چرا لحظه ی باران نرسیده است؟

وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است

به ایمان نرسیده است

و غم عشق به پایان نرسیده است.

بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید،

بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟

چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد،

گل زخم نمک خورد،

زمین مرد،

زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد،

زمین مرد، زمین مرد ،

خداوند گواه است،دلم چشم به راه است،

و در حسرت یک پلک نگاه است،

ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،

برسد کاش صدایم به صدایی

***

عصر این جمعه ی دلگیر

وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،

تو کجایی گل نرگس؟

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی ست زجنس غم و ماتم،

زده آتش به دل عالم و آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته، در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم!

که به جای نم شبنم

بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.

نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا
صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،

آجرک الله!

عزیز دو جهان یوسف در چاه ،

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپرشده،

همراه نسیم سحری

روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی

و سپس رفته به اقلیم رهایی،

به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت

زیر رکابت

ببری تا بشوم کرب و بلایی؟

به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،

نگهم خواب ندارد،

قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد،

شب من روزن مهتاب ندارد،

همه گویند به انگشت اشاره

مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد

تو کجایی؟

تو کجایی؟

شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی

***

گریه کن

گریه وخون گریه کن، آری

که هر آن مرثیه را خلق شنیده است

شما دیده ای آن را

و اگر طاقتتان هست،

کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم،

و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من

هم چو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است،

به گستردگی ساحل نیل است،

و این بحر طویل است

وببخشید که این مخمل خون، بر تن تبدار حروف است

که این روضه ی مکشوف لهوف است،

عطش بر لب عطشان لغات است

و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،

و ارباب همه سینه زنان، کشتی آرام نجات است ،

ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،

ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،

ولی حیف هنوزم که هنوز است

حسین ابن علی تشنه ی یار است

و زنی محو تماشاست زبالای بلندی،

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ»

خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را و بریدند»

دلت تاب ندارد

به خدا با خبرم

می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی،

تو خودت کرب و بلایی،

قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،

تو کجایی … تو کجایی… .

شاعرسید حمیدرضا برقعی

جزء13- موضوع: جهنم و جهنمیان!!

یا رب العالمین

قبل از اینکه وارد بحث آیات بشیم، یه خاطره قدیمی بگم:

یادم میاد تو دبستان که خانم معلم سر کلاس دیکته میگفت بهمون، همیشه یه قانونی رو به بچه هایی که کند تر بودن و عقب میوفتادن تذکر میداد: اگر یه جایی تو دیکته عقب افتادید، جاش رو خالی بذارید و بقیش رو بنویسید، چون اینجوری 1 کلمه رو خالی گذاشتید! اما اگر بخواید تو فکر قبلیه بمونید، کلمه های بعدی رو هم درست نمیشنوین و چند تا کلمه رو باید خالی بذارید!!

پسر خوب اگر عقب افتادی، از امروز کار فردا (جزء14) رو شروع کن و راه بیوفت! ایشالا قبلی ها رو هم هر وقت رسیدی، انجام میدی

آیه5سوره رعد: عده ای از کافران ادعای عجیبی دارند!! آنها میگویند: ...

ادامه نوشته

جزء هشتم؛ علم

پناه بر خدا از شیطان رانده شده - به نام خدا

ببخشید که مطالبم هفتگی شده عوض روزانه. کمی تا قسمتی معذور بودم، مابقیش هم مأمور بودم! (به هر حال، اون پُست کذایی انقد طولانی بود که تقاص یه هفته رو پس بده.) سعی کردم مختصر بنویسم؛ خیلی!

در آیه 117 سوره انعام، خداوند می فرماید که «خدای تو به آنکه از مسیر او گمراه می شود آگاه تر است؛ و او داناتر به هدایت شدگان است.»

ادامه نوشته

جزء6- موضوع: جهنم و جهنمیان!!

ای پرورش دهنده جهانيان

آیه150و151نساء: کسانی که میخواهند که یک راه بینابینی در این وسط را انتخاب کنند، آنها حقیقتا کافرند!!

ادامه نوشته

جزء5- موضوع: جهنم و جهنمیان!!

ای پرورش دهنده جهانيان

مگر چه ضرری میکردند اگر به خدا و روز قیامت ایمان می آوردند و از روزی شان در راه خدا انفاق میکردند؟!!

ادامه نوشته

جزء4- موضوع: جهنم و جهنمیان!!

ای پرورش دهنده جهانيان

آیه 105آل عمران: اگر بعد از اينکه دلايل و نشانه های روشن آمد و حقيقت معلوم شد، باز هم به اختلاف و تفرقه پرداختيم (يعنی لجاجت و تعصب در ما محکم تر از منطق و حق طلبی بود) ...

ادامه نوشته

جزء3- موضوع: جهنم و جهنمیان!!

ای پرورش دهنده جهانيان

آيه 275 سوره بقره: توصيف کسانی که انگار با لمسِ شيطان، ديوانه شده باشند!...

ادامه نوشته

جزء2- موضوع: جهنم و جهنمیان!!

اي پرورش دهنده جهانيان – يا رب العالمين

آيه هاي 159تا161 و 174و175

خدا نشانه هايي آشکار رو نازل ميکنه و اونها رو براي هدايت بخوبي واسه مردم تبيين ميکنه. حالا اگر کسي اين وسط بياد و سعي کنه که اونها رو بپوشونه، فقط براي خودش عذاب رو به جاي مغفرت الهي خريده...
ادامه نوشته

نتایج اولیه تیم کشی ها و...

 

يا رب

اول: همينطور که ميدونيد براساس قرآن هاي خط عثمان-طه، هر جزء حدود 20 صفحست و لذا اين تقسيم بندي ها رو براساس صفحات اين قرآنها مينويسم

دوم:بر اساس اعلام آمادگي هاي اوليه فعلا به جز خودم 2-3 تيم ديگه تشکيل شده:

تيم اول بترتيب متشکل از سهراب نارستان، اميرسينا اسکندريفر و عليرضا ميرزگر. اينطوري که سهراب 8 صفحه اول رو ميخونه، اميرسينا ازصفحه نهم تا آخر پانزدهم و عليرضا از ثفحه شانزدهم تا آخر صفحه بيستم. و روز بعدي دوباره جزء بعد!

تيم دوم هم بترتيب ميلاد شاهي و اميرحسين اخوين. اينطوري که ميلاد از اول شروع ميکنه تا آخر صفحه دهم و اميرحسين هم از صفحه يازدهم تا آخر صفحه بيستم.

تيم سوم هم فعلا علي اصغر آقاجانيه که تنهاست و يکي بايد به دادش برسه!

سوم:شايد اولش يه مقداري کار زمان بر باشه، اگر توي يک گروه، بعد از 3-2 روز کسي ديد که داره کم مياره و اين کار ازش خيلي وقت ميبره، يا با هم گروهيش يه جوري کم و زياد کنه يا به من بگه که يه جورايي تيم رو اصلاح کنم و آدم اضافه کنم. خلاصه اينکه کار زمين نمونه!

چهارم: اکانت و پسورد هر تيم بهشون اسمس ميشه! نگران نباشيد!

پنجم: استاد قشقاوي يه پيشنهاد خوب دادند. فرمودند که هر تيم يه موضوع ثابت رو در نظر بگيره و راجع به آياتي که مربوط به اون موضوع هست تو پستهاش بنويسه! تا پستها جهتمند بشند. اينطوري هر کسي تو اون قسمتي که سهميه خودشه، دنبال آيه هاي مربوط به تيم خودش ميگرده و به خلاصه اي از اونها تو پستش اشاره ميکنه. يا اگه سوالي اون وسط واسش مطرح بشه، تو پست مياره. بنابراين اعضاي هم تيم زودتر يه جمعبندي رو موضوع خودشون بکنن و اون رو اعلام کنن تا قاطي نشه! يه سري موضوع پيشنهادي هم اينجا موجوده که ميتونيد از بين اونها انتخاب کنيد:

1-قوانين و سنتهايي که خدا در دنيا قرار داده. مثل جمله هاي شرطي که اگر فلان اتفاق بيفته حتما فلان جور ميشه. جملات عمومي که مثلا گفته شده هميشه فلان جوره... .

2-ماجراهاي تاريخي اي که براي عبرت گرفتن نقل شدند. ماجراهاي اقوام مختلف، پيامبران پيشين و ... . خلاصه اي از اون ماجراها ميتونه تو هر پست شنيدني باشه

3-جاهايي که خدا مشخصا دستوراتي داده. مثل جاهايي که فعل امر يا نهي بکار رفته. حالا ممکنه يه دستور اجتماعي باشه يا يه دستور فردي. به مومنين باشه يا کافرين يا منافقين يا به عموم مردم. خلاصه اين دستورات، در آخر مجموعه خوبي خواهد بود...

4- يه جاهايي خدا فقط مثال زده! اصلا هم بحث تاريخي نيست، گفته فلان اتفاق مثل اينه که فلان چيزه!!! اين مثلها عموما از خيلي جنبه ها شباهت به موضوع مورد بحث دارن و زيباييهاي خاص خودشون رو دارن. مجموعه اين مثلها هم جالبند...

5- چي ميشه که آدما عاقبت خوبي پيدا ميکنند؟ ويژگيهاي آدمايي که قراره به بهشت برن؟!! در واقع يه جورايي اين ميشه که خدا با کيا حال ميکنه؟ حالا بعضي وقتها اين ويژگيها کنار آيات مربوط به بهشت اومدند. بعضي جاها هم مستقيما خدا اعلام کرده که دوستشون داره... .

6- نقطه مقابل شماره 5 هم قابل تامله. چي ميشه که ما (البته بلا نسبت شما!) از دور خارج ميشيم؟! يه جور آسيب شناسي زندگي ما آدمها! چه بلاهايي ممکنه سرمون بياد؟ چرا؟ و مواظب چيا بايد باشيم...

7-استاد قشقاوي خودشون هم مبحث علم و آيات مرتبط بهش رو برداشتند که ديگه واسه اون من توضيحي نميدم!

 

ششم: دوستاني که اعلام آمادگي کردند، متعهد باشند که حتما کارشون رو از ابتداي جزء دوم شروع کنند. حالا اگر کسي سهم خوش از  جزء اول رو هم رسيد که انجام بده که چه بهتر!

هفتم: کسايي که به امشب نرسيدن، همون شبي که تيمشون تشکيل شد، از همون وقت شروع بکنن، جزء مربوط به همون شب رو خوندن و ادامه دادن

هشتم: هر کسي که ميا اينجا و فکر ميکنه کسي از رفقاش هست که از اين ماجرا خبر مداره و خوبه که خبر داشته باشه، خب بهش زودتر خبر بده....

نهم: ديگه چي؟

يا علي

 

جزء اول-موضوع عمومی

/* /*]]-->*/ یا رب جزء اول-موضوع عمومی آیه 8 تا 20: اصلا وقتی به معنای این آیه ها دقت میکنی، انگار داری تو همین ایام یه بحث سیاسیِ زنده میکنی! جالب اینجاست که این اتهامات رو هر دو طرف هم به هم میزنند!
ادامه نوشته

جزء اول- علم

بسم الله الرحمن الرحیم

(اگه پست قبلی رو نخوندین، حتما بهش سربزنین.)

قرار شده من در این ماه، در کنار ختم قرآن، جستاری داشته باشم در باب «علم در قرآن».

به همین خاطر سعی می کنم با یاری حق، هر روز، هر جزء رو از منظر «علم در قرآن» بررسی کنم تا به امید خدا، تا آخر ماه مبارک، یه مختصری فهممون از علم و ارزش ذاتی اون از دیدگاه اسلام و وظیفه ی ما در برابر علم بالا بره.

در گام اول ریشه ی «علم» رو در قرآن جستجو کردم که مشتقات اون 854 بار در 728 آیه از 85 سوره اومده که از بین این مشتقات، 73 مورد کلمه «عالَمین» (جهانیان) هست که شاید به بحث ما ارتباطی نداشته باشه (شایدم داشته باشه و ما نفهمیم). فراوان ترین کلمه از ریشه ی علم هم «علیم» هست که دقیقا 100 بار در قرآن ذکر شده (و فکر می کنم که مختص خود پروردگار هم اومده)

و اما در جزء اول، دو دسته اصلی آیات راجع به علم داریم:

دسته اول؛ آیاتی که در آن تصریح می شود برخی ها فکری می کنند، اما از حقیقتی بی خبرند؛ مانند آیات 13 (بی خبری فریبکارانی که ایمان آورندگان را نادان می شمارند، اما خداوند می فرماید آنان خود نادانند اما این را نمی دانند و بی خبرند)، 77 (آیا نمی دانید خدا پنهان و آشکار را می بیند)، 80 (نسبت دادن دروغ به خدا درباره عذاب نکردن یهود)، 107، 113 و 118

این پندارهای غلط و ندیدن حق در اثر غرور، اغلب سبب تصمیمات اشتباه و انحراف از مسیر شده تا آنجا که جای حق و باطل در نظر آنان عوض می شود یا توجه نکردن به حقیقتی سبب گمراهی می گردد.

دسته دوم؛ آیاتی است که بیان می کند گروهی از حقیقتی باخبرند و آگاهند اما خود را به بی خبری می زنند و برخلاف آن حق، کاری می کنند یا سخنی می گویند؛ مانند آیات 22 (برای خدا شرکایی قرار ندهید در حالی که می دانید (که خدا یکتاست))، 42 (حق را به باطل نپوشانید و حق را کتمان نکنید در حالی که می دانید (که حق چیست)) و    75 (کلام خدا را می شنوند و پس از آنکه تعقل کردند منحرفش می کنند در حالی که حق را می دانند)

این دسته، مرض دارند و با قصد و عمد، به دنبال انحراف دیگران و وارونه کردن حقیقت هستند. وضعیت این دست به مراتب اسفبارتر از دسته اول است؛ چه آنکه بسیاری از دسته اول نادان بودند اما اینان دانسته، حق را می پوشانند و دین خدا را منحرف می کنند و با ایجاد بدعت و خرافه، سبب کژی مسیر دین و انحراف تاریخی قوم ها بعد از خود (حتی تا قیامت) می گردند. نمونه ای از آنان پولس مسیحی که در اصل یهودی بود و برای انحراف مردم از دین حضرت عیسی، تثلیث (سه خدایی؛ پدر،پسر، روح القدس) را وارد کرد.

نکته دیگر، داستان تعلیم سحر توسط شیاطین است که یهود، با آن به سحر و جادو می پرداختند و از جمله مواردی است که روشن می کند کسب هر علمی، به صرف علم بودن، مجاز نیست و کسب برخی علوم (به سبب ظرفیت نداشتن افراد و کاربرد نامناسب) باعث انحراف و تباهی آنان می گردد.

اما مسئله ی محوری جزء اول در باب علم، مربوط به داستان خلقت آدم (ع) و عجز و نادانی ملائکه و تعلیم اسما توسط خداوند به آدم و سپس داستان سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم، فریب آن دو به علت عدم آگاهی و فراموشکاری و در نهایت یادگیری کلماتی از حضرت حق برای توبه است. (آیات 30- 37)

این داستان عجیب از آنجا شروع می شود که وقتی خدا به ملائکه فرمود خلیفه ای در زمین قرار خواهم داد، آنان چون نمی دانستند (هدف از خلقت انسان را) گفتند آیا می خواهی فساد کننده و خونریزی در آن قرار دهی؟... خداوند در جواب فرمود من چیزی می دانم که شما نمی دانید. (علامه گفته اند بُعد دیگری که انسان غیر از فساد و خونریزی داشت، امکان نمایش کمالاتی از خدای سبحان و تحمل اسراری از جانب او بود؛ آسمان بار امانت نتوانست کشید...) (ای بسا ما نیز، قضاوت نادانسته ای می کنیم و از حقی غافلیم.)

آنگاه خداوند، کل اسماء را به آدم آموخت و بعد صورت اسماء را به فرشتگان نمایاند و فرمود اگر راست می گویید مرا از اسم آنان خبر دهید. (برخی گفته اند علم اسماء، حقائق و اسرار هستی، است و برخی دیگر گفته اند اسماء، اسامی موجودات و آفریده های خداوند بوده است.)

ملائکه عاجز شدند و گفتند منزهی تو، ما جز آنچه به ما آموخته ای چیزی نمی دانیم، دانای مطلق و حکیم کامل تویی. (تا اینجا می توان نتیجه گرفت منبع و منشأ «هر» علمی خدای علیم است. و هر دانشی به اذن او، به موجودی داده می شود، برخی به صورت اکتسابی و مواردی به صورت ذاتی (مانند معصومین، انبیا و اولیا). بنابراین برای کسب هرعلمی باید از خود او درخواست کرد. تلاش و تحقیق و تعلیم و تعلم، وسیله ای است برای رسیدن به هدفی که اگر نخواهد به کسی نمی رسد و اگر بخواهد بی هیچ تلاش و زحمتی به او می رسد. اول، توجه و روکردن به سوی منبع و چشمه دانش، سپس پیمایش مسیر و پستی ها و بلندی ها برای رسیدن)

در آیات بعدی، سجده نکردن ابلیس نیز از همین عدم آگاهی بر اثر غرور شکل می گیرد. ابلیس، تنها دلیلی که برای سجده نکردن داشت و گفت، خلقت جسم و جسدش از آتش و خلقت انسان از گِل بود و این برتری در آفرینش مادی، او را مغرور کرد و پرده ای بر حقیقت پیش چشم او انداخت و توان بالقوه و برتری انسان در کسب کمالات و صفات الهی و تعالی او را ندید.

آدم نیز امر خدا را فراموش کرد و بدخواهی شیطان (که پس از رانده شدن قسم خورد انسان را گمراه کند) از خاطر برد و با هدایت شیطان، میوه ی ممنوعه چید و از بهشت رانده شد.

اما برای برگشت به مسیر حق، خدا کلماتی به آدم آموخت تا با آن توبه کند. (شیعه معتقد است آن کلمات، سوگند خدا به پنج تن بوده است که در آخر آورده ایم.)

ببخشید که بخش اول، خیلی طولانی شد. من باید از شب های بعد خیلی کوتاه بنویسم تا حوصله خواندن داشته باشید.

الهی یا حمید بحق محمد؛ و یا عالی بحق علی؛ و یا فاطر بحق فاطمه؛ و یا محسن بحق الحسن؛ و یا قدیم الاحسان بحق الحسین (... خدایا توبه ی ما را نیز در این ماه که ماه توست بپذیر)

اول رمضان ۸۸- علیرضا قشقاوی

یا علی

یا رب

...یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

                                               یا علی گفتیم و گلها وا شدند

                                               عشق آمد قطره ها دریا شدند

یا علی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که میدانی شدیم....


بنا بر اين شد که دوباره سيستم رو از ابتدا شروع کنيم. به اميد اينکه ايشالا تا آخر کار محکم بريم. اولا پيشنهاد میکنم که اين لينک رو(و حتی اين يکی رو) يه نگاهی بنداز. اگه فکر ميکنی که به روزی يک جزء نميرسی، بگو تا اينکه بشه تيم ها رو کامل تشکيل داد. يعنی بشه بسته های يک جزء ايی درست کرد. البته اگر هم يک جزء کامل رو هستی بازم اعلام کن چون واسه ثانيانش لازمه!

ثانيا اين بار بنظرم اومد که خوبه يه اتفاق جديد بيفته. هر تيم (يا هر نفری) که يک جزء کامل رو دست ميگيره يه اکانت داشته باشه تا بتونه هر چيزی که راجع به اون جزء به ذهنش ميرسه رو همون روز منتشر کنه تا بقيه هم ببينند و نظر بدند. لذا تشکيل تيم ها مهمه. يا خودتون پيشنهاد تيمهاتون رو بديد، یا به من بگيد که روزی چقدر ميخونيد تا من ترکيب رو ببندم!! اينطوری مثلا اگر يه تيم 2نفری باشه که هر کدوم روزی نيم جزء بخونن، هر روز یکیشون نیم جزء اولِ مربوط به همون روز رو ميخونه و اون يکی نصفه دوم رو. و فرداش دوباره نفر اول، نيم جزء اولِ مربوط به روز دوم رو ميخونه و نفر دوم بقيش رو....

اگر هم نظر جديدی داری، زودتر بگو

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد... ؟!!!

یا رب العالمین


تقریبا یک هفته مونده تا ماه قدر دوباره شروع بشه.... . یعنی قدر یک ساله میشه! و باید تو یکسالگیش به یه تکامل و تحول برسه

خب  پس قطعا باید منتظر فعالیت اساسی و جدی و جدید اینجا باشید (باشیم!)

اگر پیشنهاد شفاف داری، زودتر به من برسون(کامنت خصوصی یا عمومی یا اسمس یا تلفنی یا حضوری یا...) . بهرحال من منتظرتم

یا علی


قدر هجدهم - سوره انبیاء - صفحه 325

یا قادر

/* /*]]>*/

آیه 37و38

خلق انسان از شتاب! (یعنی چی؟!!) انسان عجول است! چه رسد به انسان قرن 21... . شاید هم افسار گسیختگی طبع بشری و به دور انداختن دین در رنسانس باعث شده که چنین زندگی پرشتابی داشته باشد (چراکه افسار گسیختگی به معنای عدم کنترل و تدبیر کافیست. ضمن اینکه دین اصولا دعوت کننده به تامل است و از شتابزدگی و عجله انسان میکاهد) برای یافتن رحمان تامل نمیکند تا اینکه یاد او را به جای کفر سرلوحه برنامه خود قرار دهد... . (اصلا بنظر میرسد صفت رحمان خودش نوعی تامل و دوری از شتابزدگی با خود دارد.) انسان میخواهد سریع نتیجه هر عملی را ببیند و آن را تجربه کند، در حالیکه عذاب الهی اینطور نیست!!(اشاره به درخواست عذاب الهی و...) شاید اگر از انسان مظاهر دنیای مادی و رفاه را بگیری، کمی از آن شتاب کاسته شده و به تامل رو بیاورد، چراکه اصولا سختی ها انسان را از روزمرگی به در آورده و به تفکر وادار میکند. گرچه ناگفته نماند که خیلی ها در سختی و رنج هم دچار روزمرگیِ شدید میشوند... .

آیه 39

اگر عذاب بیاید دیگر توان برطرف کردن آتش از صورتها و پشت ها نخواهد بود و اسبابی که اینجا برای استمداد فراهم است دیگر دربرابر آن عذاب، برایشان کارایی نخواهد داشت. و البته چنان ناگهانی برسر انسانِ غافلِ عجولِ سرگرمِ بکار،  فرود خواهد آمد که مبهوت گشته و مهلتی نخواهد یافت... .

آیه 41

چه عذاب جالبی! خدا شخصی را که مسخره میکند، توسط مسخره شونده احاطه میکند!

آیه 42

با توجه به متن آیه باید گفت که نوعی فرار از تفکر، در رفتار کافران وجود دارد. چیزی که در اطراف و در خودمان کم نمیبینیم... .

آیه44

بازهم نهیبی برای تفکر و بیرون شدن از آن عجله و شتاب: کجا داری میری؟! این ما بودیم که خانواده شما را نعمت دادیم. مگر نمیبینی که ما داریم هر روز دنیا را دست بدست میچرخانیم و امتها در آن منقرض میشوند؟ بازهم از فکر کردن و بیاد خدا افتادن فرار میکنی؟!  اندکی تامل!!

قسمت زیادی از این متن خیلی وقت پیش نوشته شده بود اما حس تایپش نبود!

یکی باید پیدا بشه که کنارِ من، پایه باشه!

یا علی

قدرِ هفدهم- سوره انبیاء - صفحه 324

یا رب العالمین


آیه 26

نشانه­ های بندگی انبیا:

1- پیشی نگرفتن در کلام بر کلام الله

2- عمل به امر الله (اطاعت)

3- شفاعت دیگران تنها به شرط رضایت خدا برای موردِ شفاعت (این آیه جزو آیاتی است که بخوبی هم فلسفه شفاعت در تشیع را تبیین میکند و هم پاسخی است صریح به ایرادهای وهابیون بر مساله شفاعت!). جای تامل است که اگر شفاعت جز به اذن الله نیست، پس چرا بدست خدا نیست و توسط انبیا انجام میشود!! اصلا چه نیازی به شفاعت؟ غفران الهی کافی نیست؟!!

4- مشفقند از خشیت او! ترسی همراه با احترام، عنايت و توجه، معرفت و احساس مسئوليت

5- در صورت هر نوع مشاهده شرک در رفتار آنان، برخوردِ صریح و کوبنده­ ای با ایشان خواهد شد... .

آیه 30

آب چه چیزهایی را زنده میکند؟! یه کم فکر کن.... . جالبه که از همه چیز (کل شیئ) نام برده شده! منظور همه چیز است یا هر جاندار؟! اصلا با چه نوع ربطی میتوان سر منشا حیات را آب دید؟!!

جای دیگر از زنده کردنِ ارض بعد از مرگش توسط آب یاد شده... . منظور از زنده شدن زمین واقعا چی بوده؟!

آیه 33

جالبه که برای شب و روز از واژه خلق استفاده میشه (و نه مثلا واژه جعل!). حداقل معنایی که میشه استفاده کرد اینه که: ایندو در ذات، ویژگیها و صفات با هم تفاوت دارند! یعنی اینطور نیست که هر دو بخشی از زمان هستند که ما -اعتبارا- اسم یکی را روز و اسم یکی را شب گذاشته باشیم. و البته تامل در ویژگیهای ذاتیِ ایندو برای استفاده درست و مناسب از آنها ضروری است... . (مثل مطالعه کاتالوگ یک وسیله برای استفاده بهتر از آن!)

آیه 35

  • سوال مهم و بزرگ: آیه گفته است که: هر نفسی چشنده مرگ است. آیا خدا هم نفس دارد؟! نگاهی به آیه 30 سوره آل عمران بیندازیم:  

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (30)

منظور از نفس در دو آیه چیست؟ اصلا نفس به چه معناست که قرار است موت را بچشد؟! مگر ما اعتقاد به حیات جاوید نداریم؟ پس موت به چه معناست؟!! بد نیست یه کم مخت رو بکار بندازی یا به چند جا مراجعه کنی... .

  • آزمایش تنها با شر نیست، بلکه با خیر هم آزمایش میشویم! حالا چند تا مثال روزمره از جفتش بزن ببینیم!

قدرِ شانزدهم - سوره انبیاء - صفحه 323

یا رب

پوزش بابت تاخیر در قرار دادن مطلب بعلت مشکل زمان!


آیه 11

این همه اقوام وملل مختلف و آدمهای زیاد در طول تاریخ آمده اند و رفته اند و جایشان عده ی دیگری نیز آمدند و رفتند و جایشان ..... . و این سرنوشتِ محتومِ ما در خط طولانی تاریخ بشریت خواهد بود!!؟

آیه 16و17و18

خلقت آسمان و زمین و آنچه بین آندوست، برای آن بود که حق بر باطل بخورد و آن را از بین ببرد! و این نشانی از هدفمند بودن جهان است؛ اگر جهان طوری بود که از اول همه چیز حق و سر جایش بود و باطلی وجود نداشت(آیه17)، بی هوده و بی مزه میشد!!

آیه 19و20

هر آنچه که به او پیوسته است، به مرحله ای رسیده که:

اولا:عبادت و عبودیتِ او را بدون سختی و احساس سنگینی و هر گونه کبر انجام میدهد.

ثانیا: در این مسیر احساس خستگی راهی به او ندارد!

ثالثا: او در تسبیحش تداوم دارد و دائم در حال تسبیح است.

شاید این سه مرتبه از بندگی را با واژه شوق در عبودیت تعبیر کرد

آیه 22

جای این سوال و تامل در آن هنوز باقیست که: چرا اگر بین آسمان و زمین خدایی بجز الله بود، فاسد میشدند؟!! شاید بخاطر آیه 23... .

عجب آیه های سختی!!

قدرِ پانزدهم  - سوره انبیاء - صفحه 322

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ

نزديك شده است برای مردم حسابرسیشان! در حالى كه آنان در غفلتی هستند و روى گردانند.

آیه 3

قلبهای سرگرم، ریشه غفلتها (آیه1)، بی توجهی به تذکرات رب و بازی کردنهای ما (آیه2) و نیز ریشه نپذیرفتنِ پیامبریِ رسول خدا(آیه3) میباشد. امان از قلوبی که سرشان گرم است!!

آیه 5

جالبه که هنوز هم این نسبتها و افتراها در قرن بیست و یکم به پیامبر داده میشود! هنوز هم میگویند که وحی، حاصل حالاتِ بین خواب و بیداری و تجربه معنوی شخصی پیامبر اکرم است و نه پیامی از سوی پروردگار عالمیان!!


باید عذر خواهی من را بابت این تاخیر پذیرا باشید. بعلت مشکلات سخت افزاری پیش امده، در این ایام رساندنِ بموقع مطلب زیاد ساده نیست!

یاعلی

یا علی..

بسم رب

سلام

تو این مدت اتفاقات مختلفی(شخصی و غیرِ اون!) افتاد که گاهی من رو تشویق به ادامه حیات این وبلاگ میکرد و گاهی هم باعث میشد که انگیزه ادامه دادنم کم­رنگ بشه. اما بالاخره تصمیم گرفتم که خودم رو متعهد کنم به اینجا نوشتنِ منظم. یعنی هر دو روز یک بار. که البته با توجه به مشکلاتِ سخت­ افزاریِ پیش اومده، این کارِ سختیه. و البته سخته که خودم رو متعهد کنم به نوشتن فقط در مورد آیات و قرآن. که البته سختیِ این دومی گاهی خیلی خیلی بیشتر از اولیه... .

بهرحال من تصمیم خودم رو گرفتم و به دوستان عزیز هم این پیشنهاد رو میکنم که: هر دو روز یک بار خودمون رو متعهد کنیم به:

اولا- خوندن یک صفحه قرآن با شروع از ابتدای سوره انبیا (سوره بیست و یکم و صفحه 323 قرآنهای بخط عثمان طه) به ازای هر دو روز!

دوما- نوشتن اون نکته ها یا سوالاتی که از این آیات به ذهن ما رسیده. این کار ضمن خوندنِ قرآن و استفاده کردن از فکر هم، ممکنه به ایجاد یه بانک برداشتها و نکته ها راجع به آیات هم کمک بکنه که تبدیل خواهد شد به پایلوت یه کار بزرگتر که... . بنابراین از گذاشتن پیام چه بصورت عمومی و چه بصورت خصوصی برای غنی سازی این بانک پرهیز نکنید!!

امیدوارم که به برکت شروع بهارِ جدید، قلب ما هم پوسته­ ی سرد زمستونیش رو پاره کنه و با گرمیِ قرآن حیات دوباره­ ای رو شروع کنه.


جالبه اینکه اگه یه ذره بخوایم به حرفای خدا تو قرآن اعتنا کنیم، میبینیم که قرآن خوندن تو دینی که خدا به آدما عرضه میکنه، قرآن خوندن واجبه! میفرماید:

فاقرووا ما تیسر من القرآن      - سوره مزمل آیه 20

گرچه در ادامه آیه تاکید میکند که البته ما میدونیم که شماها هرکدوم مشغول یه کاری هستید اما باز تاکید میکند که در کنار کارتون، هرقدر که تونستید قرآن بخونید... .پس ظاهرا این موضوع تو مرامِ خدا خیلی خیلی مهمه!! من فرض کردم که توانایی همه ما حداقل به اندازه 1صفحه در دو روز هست. اگه نیست، بگید که اصلاح کنم.

یاعلی مدد

توقف؟!! - تا کجا؟

بسم ا..


سلام.

درسته که این وبلاگ تعطیل بود، اما هر از گاهی من به اینجا یه سری میزدم گرچه بعید میدونستم که کامنت جدیدی گذاشته شده باشه، اما حداقل واسه استفاده از گزینه "وبلاگ دوستان" میومدم تا ببینم که چه وبلاگی آپ شده و ببینم که چی گفته... . خب بعدشم یه سری به "آخرین نظرات خوانندگان" میزدم تا مطمئن بشم هیچکدوم از آقایون دلشون برای قدر تنگ نشده و چیزی ننوشته اند... .

گاهی فکر میکردم که ادامه روند قبلی البته با حجم خیلی کمتر و سرعت پایین تر میتونه مفید باشه یا نه!؟؟ بعد میگفتم که اگه واقعا مخاطب ها انگیزه ی اومدن و خوندن مطالب رو نداشته باشن، ننوشتنش بهتره!! (چون حداقل از چیزهایی شبیه به ریا جلوگیری میکنه!!). آدم خودش میخونه و فایلهای شخصیش رو تکمیل میکنه (کاری که تا یه جاهایی در ادامه پروژه قدر ادامه پیدا کرد)

اما این بار وقتی به "آخرین نظرات خوانندگان" سر زدم دیدم کسی درخواست یاری کرده... (سر بزن ببین چی گفته!) اولش گارد گرفتم که: "به من چه! خب من این اسم رو گرفتم! یه گزینه ی دیگه یا یه جای دیگه برن! بیخیال.." بیشتر که فکر کردم دیدم که خب پسر: "تو که اینجا رو تعطیل کردی، چرا الکی تو روی 4 تا بچه مذهبی وایستادی؟!! تکلیف خودتو معلوم کن! نوشتن تو اینجا واسه کسی فایده داره یا نه؟!!"


این شد که این پست رو نوشتم!

حالا برای کسی فایده داره؟!

برام جالبه که بدونم اولین کسی که میاد اینجا کِی میاد! پس کامنت بذار!

البته اگه خواستی به آدمهای دیگه هم بگو که اینجا بروز شده!!

ضمنا دوستانی که درخواست یاری داده بودند: چون تا چند هفته آینده قصد تعطیل کردن این وبلاگ رو ندارم، اگر خواستند میتونند راجع به طرحی که دارند، با هم مکاتبه کنیم، شاید این وبلاگ رو مشترکا استفاده کردیم!! به هرحال شهادت طلبی با قرآن که منافاتی نداره!!   - منتظرم  m_t_r_63@yahoo.com


                                                                                                     یا علی